نارسایی قلب

 


 

وقتی قلب ضعیف شود، دیگر نمی‌تواند خون را به خوبی پمپ کند. در این حالت، با اینکه قلب از کار نیفتاده است ولی قادر نیست خون اکسیژن‌دار را با قدرت کافی همراه با ضربان‌های منظم به داخل سرخرگ‌ها هُل دهد، یا قادر نیست خون سیاهرگ‌ها را که به قلب برگشته است، برای اکسیژن‌گیری به ریه‌ها پمپ کند. اگر قلب نتواند خون را با سرعتی مناسب به سمت بافت‌ها یا ریه‌ها پمپ کند، نارسایی گردش خون یا همان نارسایی قلبی(Congestive Heart Failure) اتفاق افتاده است

 

در اکثر موارد، بیماری عضله‌ی قلب، گرفتگی عروق قلب، فشار خون بالا و یا دیابت باعث ضعیف‌شدن عضله‌ی قلب می‌شوند.

 

حالا که قلب ضعیف شده است، جریان خون در سرخرگ‌ها کم و کند می‌شود. قلب، عاشق زندگیست و متعهدانه برای جبران این ناکارآمدی تلاش می‌کند. عضلانی‌تر می‌شود و تعداد ضربان‌اش را بالاتر می‌برد تا بتواند خون بیشتری را پمپ کند. از آن طرف، رگ‌ها نیز به کمک قلب می‌آیند و برای جبران حجم کم خون، تنگ‌تر می‌شوند. بدن تصمیم می‌گیرد به ارگان‌ها و بافت‌هایی که اهمیت کمتری دارند، خون نفرستد تا خون کافی دراختیار ارگان‌های مهمتری مثل مغز قرار گیرد. ولی بتدریج که عضله‌ی قلب از رمق می‌افتد و توانش در انقباض و انبساط منظم، کاهش می‌یابد(irregular heartbeats)، این مکانیسم‌های جبرانی هم شکست می‌خورند و پمپ خون، بازهم ضعیف‌تر می‌شود.

 

در این مرحله، احساس ضعف و خستگی همراه با تنگی نفس(dyspnea) و تورم پاها، توجه بیمار را به خود جلب می‌کند. ولی این علایم از کجا می‌آیند؟

 

در اغلب موارد، ابتدا سمت چپ قلب دچار نارسایی می‌شود. یعنی عملکرد بطن چپ که وظیفه‌ی پمپ خون به سرخرگ‌ها را برعهده دارد دچار اختلال می‌گردد. گاهی بطن چپ قلب، چنان ضعیف می‌شود که قادر به هل‌دادن خون کافی به سرخرگ‌ها نیست( نارسایی سیستولیک) و گاهی نیز بطن چپ قلب، چنان سفت و انعطاف‌ناپذیر است که نمی‌تواند بطور طبیعی شل شود. پس خون کافی در آن، جا نمی‌گیرد و بناچار، قلب همان حجم کم و ناقص را پمپ می‌کند( نارسایی دیاستولیک). البته نتیجه در هر دوحالت یکسان است. یعنی خون کافی به ارگان‌های داخلی، عضلات و حتی به مغز نمی‌رسد و باعث احساس ضعف، خستگی و سرگیجه در بیمار می‌شود.

 

یک قلب ضعیف، خون کمتری به کلیه‌ها پمپ می‌کند. کلیه‌ها نیز بخاطر احساس کمبود مایعات در بدن، به انبارکردن آب در بافت‌ها(water retention) می‌پردازند. این فرایند منجر به تورم مچ پاها، ساق‌ پاها، شکم و درنتیجه افزایش وزن بیمار می‌شود( اِدِم (edema  :تا جایی که گاهی بدن بیمار برای خلاص‌شدن از شرّ آبی که تمام بدن را فراگرفته است، دچار تکرر ادرار شبانه می‌شود.

 

معمولاً بعد از نارسایی سمت چپ، نوبت به نارسایی سمت راست قلب می‌رسد. بطن راست که وظیفه‌‌اش پمپ خون به ریه‌ها است، قدرت کافی برای انقباض ندارد. خون در سیاهرگ‌ها انبار می‌شود که باعث آب‌آوردن و تورم(edema) در تمام بدن مخصوصاً پاهای بیمار می‌گردد. همزمان، انبارشدن خون در عروق ریه به آب‌آوردن ریه( اِدِم ریه) منجر شده و باعث احساس تنگی نفس، سرفه، نفس‌های کوتاه و خس‌خس سینه‌ می‌‌شود.(ویدیو (

پنج نوع تنگی نفس که هشداری جدی برای شک به نارسایی قلب محسوب می‌شوند عبارتند از:

 

یک. تنگی نفس هنگام فعالیت: یعنی بالارفتن از چند پله یا پیاده‌روی شتابزده، باعث می‌شود که فرد، بلافاصله نفس کم بیاورد. در واقع این علامت در کسانی که یکجانشین و بی‌تحرک هستند دیده نمی‌شود.

 

دو. تنگی نفس و گاهی سرفه هنگام دراز‌کشیدن: این علامت با گذاشتن یک بالش اضافه در زیر سر بیمار و بالاآمدن سر برطرف می‌شود.

 

سه. تنگی نفس حمله‌ای شبانه(paroxysmal nocturnal dyspnea): بیمار بعد از چند ساعت سپری‌شدن از خواب، ناگهان همراه با احساس اضطراب شدید، تنگی نفس و احساس خفگی از خواب می‌پرد. می‌نشیند و گاهی تا ۳۰ دقیقه با دهان باز نفس‌نفس می‌زند. شاید چنان بترسد که علاقه‌ای به دوباره‌خوابیدن نداشته باشد. این علامت در آسم هم دیده می‌شود که با دقتِ بیشتر پزشک در جمع‌آوری سایر شواهد و مدارک، قابل تشخیص است.

 

چهار. تنگی نفس در حالت استراحت.

 

پنج. تنگی نفس همراه با سرفه و خلط کف‌آلود و گاهی خلط خونی: در این نوع تنگی نفس، بیمار عرق کرده، بی‌قرار است و با زجر و تلاش فراوان، در حال نفس‌نفس‌زدن است. این وضعیت اورژانسی، نشانه‌ی آب‌آوردن ریه‌ها( ادم ریه)‌ است.

 

درمان نارسایی قلبی شامل انجام فعالیت منظم جسمی تحت نظر پزشک، ترک سیگار و الکل، کاهش وزن، رژیم غذایی کم‌نمک و کاهش نوشیدن مایعات، گاهی همراه با تجویز داروهای قوی‌کننده‌ی عضله قلب، داروهای ادرار‌آور، ... و به ندرت جراحی است.

 

 

 

۱۶ آذر ۱۴۰۰

 

 

 

.

نظرات